فرستنده :
عارفي
جمعه 91/9/24
به صد يلدا الهي زنده باشي / انار وسيب وانگورخورده باشي
اگريلداي ديگرمن نباشم، تو باشي وتو باشي وتو باشي
پيشاپيش يلدات مبارک
فرستنده :
عارفي
جمعه 91/9/17
انگار پاي ثانيه ها لنگ ميشود،وقتي دلي براي دلي تنگ ميشود
فرستنده :
محمد حسن اسايش
جمعه 90/7/1
اي فلک از ستمت پايه ي ايمان بشک ظلم منصور لعين ، پشت مسلمان بشکست
اهرمن آتش کين زد به در خانه ي دين که ازاين غم،دل آن فخر سليمان بشکست
آتش کين به در خانه ي آن شاه زدند عرش حق را شررش پايه وارکان بشکست
رفت در آتش سوزان جفا همچو خليل که از آن واقعه ، جان ودل اخوان بشکست
گفت : من پور خليلم به ميان آتش ناگهان قدرت آن آتش سوزان بشکست
گاه تبعيد شد وگاه بدي حبس نظر من چه گويم که دل عالم امکان بشکست
بهر قتل شه دين ، تيغ کشيدي منصور زآن ستم بين که دل ختم رسولان بشکست
سر برهنه بسوي قصر جفا برد ورا بن ربيعش ، که زکين محور ايمان بشکست
پسر فاطمه راپاي پياده بردي از پي مرکب و ، دل زآن شه دوران بشکست
عاقبت زهر جفا ريخت بکامش ، منصور که ازاين بار ستم ، گنبد دوران بشکست
پسرش موسي جعفر شدي از کينه يتيم شيعه را رحلت وي منزلت وجان بشکست
نه همين پشت فلک از غم وي گشت کمان قلم((آهي )) گوينده ي ديوان بشکست*
*-صص 202-204 جلد دوم ديوان آهي-اثر طبع علي آهي -انتشارات خزر-تهران- 1348 شمسي