همیشه، روزها، از ته دلفکر کردم زمین سخت مشتاق استمردمانش هم سخت محتاجاز صمیم قلب دعا کردمبیا باران بیا باراناما...پس می گیرم دعایم رانیا باران !زمین جای قشنگی نیست !من از اهل زمینم !خوب میدانم که گل در عقد زنبور استولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست دارد.......... نیا باران زمین جای قشنگی نیستمن از جنس زمینم خوب می دانم که اینجا آشفته بازاریستدر اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرندنیا باران زمین آن منزل موعود نیستدر اینجا گم شده انسان آن اشرف مخلوق نیستنیا باران اینجا کسی را به کسی کاری نیستنیا باران پشیمان می شوی از آمدنزمین جای قشنگی نیستدر ناودان ها گیر خواهی کرددر اینجا مردم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادنددر اینجا میان خیر و شر مجالی نیستدر این جا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرندنیا باران زمین را انگار دود وهم گرفتهدر اینجا حرمت و مردانگی را باد بردهخدا سالهاست که از یادها رفتهنیا باراننیا باران زمین جای قشنگی نیست…!
نوشته شده در جمعه 90/1/26ساعت
1:45 عصر توسط شادی|
نظر|